دستان سیستان
مهدی بزی الری
 
 

ولادت و خانواده

وی متولد ۱۳۳۱ شهرستان زابل است. دارای یک فرزند دختر (سارا دهمرده) و سه فرزند پسر (دکتر مهدی دهمرده,دکتر مسعود دهمرده,مهیار دهمرده) می‌باشد.

تحصیلات

ایشان در سال ۱۳۵۶ موفق به کسب مدرک لیسانس در رشته ریاضی از دانشگاه اصفهان شد. در سال ۱۳۵۷ فوق لیسانس ریاضی کاربردی را از دانشگاه آکسفورد انگلستان کسب و در سال ۱۳۵۹ دکترای این رشته را از همان دانشگاه (آکسفورد) دریافت نمود.

سوابق علمی و اجرایی

 

  • معاونت دانشجویی دانشگاه سیستان و بلوچستان (۶۸-۱۳۶۲)
  • ریاست دانشگاه سیستان و بلوچستان (۷۷-۱۳۶۸)
  • ریاست دانشگاه پیام نور زاهدان (۷۸-۱۳۶۸)
  • ریاست دانشگاه تربیت معلم زاهدان (۱۳۷۰)
  • عضو هیأت امناء دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زاهدان (تاکنون-۱۳۷۰)
  • عضو گروه برنامه ریزی بودجه و اعتبارات وزارت علوم (۱۳۷۱)
  • رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان عمران سیستان (۷۵-۱۳۷۳)
  • عضو هیأت امنای دانشگاههای منطقه جنوب شرق (از تاسیس تا ۱۳۸۳)
  • دبیر کمیسیون دائمی هیأت امناء منطقه جنوب شرق (۷۷-۱۳۷۴)
  • مشاور وزیر فرهنگ و آموزش عالی در امور توسعه مجتمع‌های پیش دانشگاهی (۷۸-۱۳۷۷)
  • عضو کمیته ملّی یونسکو در ایران (آموزش عالی) (تاکنون-۱۳۷۷)
  • عضو هیأت امناء دانشکده علوم قرآنی زاهدان (تاکنون-۱۳۷۷)
  • ریاست دانشگاه زابل (۸۴-۱۳۷۸)
  • استاندار سیستان و بلوچستان (۸۷-۱۳۸۴)
  • استاندارکرمان(89-۱۳۸۷)
  • استاندار لرستان(تاکنون-1389)

 

فعالیت‌های فرهنگی – سیاسی و اجتماعی

 

  • عضو انجمن ریاضی ایران
  • عضو هیأت تبیین و تعیین شاخصهای ارزیابی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۷۸
  • عضو شورای پژوهشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی در سال ۱۳۶۹

مدار ج افتخاری و جوائز دریافتی

 

  • استاد نمونه کشور ۱۳۷۴ - کارهای برجسته علمی- ریاست جمهوری (وزارت فرهنگ و آموزش عالی )
  • لوح تقدیر-۱۳۸۰ - توسعه فضای سبز، اشتغال و تولید- سازمان جنگلها و مراتع کشور
  • لوح تقدیر-۱۳۸۰ - توسعه فضای سبز، اشتغال و تولید- سازمان جنگلها و مراتع کشور
  • تقدیر و تشکر- ۱۹/۵/۷۱ - کارهای برجسته علمی / اجرائی- وزیر علوم، تحقیقات و فنّاوری

سوابق تدریس

 

  • مهندسی - دبیری-کامپیوتر-دانشگاه سیستان و بلوچستان- زاهدان
  • آنالیز عددی-کارشناسی- دانشگاه امیر کبیر تهران
  • آنالیز عددی-کارشناسی-دانشگاه علم و صنعت ایران تهران

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:دکتر حبیب الله دهمرده,سیستان,زابل, :: 9:22 :: توسط : مهدی بزی الری

 

قلمرو خاندان رستم

تحقيق دربارة برخي از سرزمين‌هاي مرزي ايران و هند بر مبناي شاهنامه فردوسي

 

دكتر مهدي غروي    بنياد شاهنامه فردوسي

{ در قرن اول ميلادي ، هنگام پادشاهي (( كانيكشا )) در هند كه معاصر با اشكانيان بود ، در مرزهاي ايران و هند ساتراپهاي محلي كوچك سكائي حكومت داشتند كه با فرهنگ و نظامات ايراني اداره مي‌شدند ، يكي از مظاهر اين فرهنگ تقويم ملي هند است بنام ويكراساموات ياشاكا ، كه هم اكنون نيز رايج مي‌باشد ، اين تقويم را مغان برهمن ايراني كه درين عصر به وفور در شهر اوجين اقامت داشتند و مهاجران ايراني محسوب مي‌گرديدند ارائه كردند ، از اين روست كه در متون قديم زابلستان يا سيستان ( سرزمين سكاها ) شاكادويپا كه آنهم بمعناي سرزمين سكاهاست خوانده مي‌شود }

زابلستان ، زابل ، نيمروز ، سيستان ، كابلستان ، قندهار ، بست و ….. در شاهنامه نخستين جائي كه در شاهنامه از زابلستان سخن به ميان مي‌آيد ، هنگام سلطنت منوچهر است كه داستان سام و تولد زال آغاز مي‌شود ، مي‌دانيم كه سام زال را طرد مي‌كند و زال را سيمرغ در البرز كوه پرورش مي‌دهد . پس از بزرگ شدن زال و آمدن وي به نزد پدر ، منوچهر نوذر را به زابلستان مي‌فرستد كه به وي آفرين كياني بفرستد : بيت 170 ، ص 141 .

وزين جا سوي زابلستان شود

بر آيين خسرو پرستان شود

اما مصححان شاهنامه اين بيت و بيت پيش از آن را در قلاب گذاشته‌اند و اگر اين هردو بيت را نيز حذف كنيم لطمه‌اي به تداوم داستان نخواهد خورد . سپس مي‌رسيم به نخستين جائي كه فردوسي از زابل نام برده است : منوچهر به سام كه بدربار وي آمده است محبت بسيار روا مي‌دارد و دستور مي‌دهد كه عهد نامه‌اي بنويسد و در آن قلمرو سام را تعيين كنند : بيت 226 – 224 ص 151 ج 1 :

وزان پس منوچهر عهدي نوشت

                                                                        سراسر ستايش بسان بهشت

همه كابل و زابل و ماي و هند

                                                                        ز درياي چين تا به درياي سند

ز زابلستان تا بدان روي بست

                                                                        بنوي نوشتند عهده‌ي درست

صورت‌هاي ديگر بيت دوم اينست :

همه كابل و دنبرو ماي و هند

                                                                        ز درياي چين تا بدرياي سند

همه كابلستان و كشمير و هند

                                                                        ز درياي چين تا بدرياي سند

البته ماي هند ، شكل قابل توجيه تري است كه چون موضوع بحث ما نيست مي‌گذريم درباره كشمير و حدود قلمرو سام كه از درياي چين تا به درياي هند است بايد تأمل داشت كه ظاهرا” اغراق است .

اين مصرع در زابلستان تا بدان روي بست بخوبي قلمرو خاندان سام را مشخص مي‌سازد با دقت در نقشه عصر اشكاني نيز ملاحظه مي‌شود كه درين دوران زرنك به حوالي بست رفته است و در حقيقت قندهار ابتداي قلمرو و مهراب پادشاه كابلستان است كه تا مرزهاي هند ادامه دارد ، درين فرمان پادشاه كياني قلمرو خاندان مهراب را به قلمرو خاندان سام نمي‌افزايد . در همين داستان كمي پائين تر ، شاعر هر سه نام سرزمين پهلوانان خاندان نيرم را ذكر مي‌كند :

پس از صدور فرمان حكمراني سام وي به پاي مي‌خيزد و سپاسگزاري مي‌كند و سپس :

سوي زابلستان نهادند روي

                                                                        نظاره برو برد همه شهرو كوي

چو آمد به نزديكي نيمروز

                                                                        خبر شد ز سالار گيتي فروز

بياراسته سيستان چون بهشت

                                                                        گلش مشگ سارا بدو زر خشت

بيت هاي 236 / 233

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : شنبه 5 اسفند 1391برچسب:خاندان رستم,زابل,سیستان,شاهنامه, :: 9:53 :: توسط : مهدی بزی الری

دكتر غلامرضا نوري



نام انگلیسی :  hamoon wetland    

نام فارسی :  تالاب هامون

 

موقعیت جغرافیایی

وجه تسميه هامون - دكتر غلامرضا نوري

 

نام درياچه هامون در اوستا « كانسويا » ، در پهلوي « كيانسي » و در كتب قديم فارسي از جمله صددر، بندهش و روايات هرمزديار ، « كانفسه » آمده است (59)؛ گاهي در اوستا آن را « زريه » به معني دريا مي ناميدند و با نام « زريه كيانسي » خوانده مي شد ( 24). در شاهنامه فردوسي و در كتاب هاي جغرافي فارسي و عربي ، اسم درياچه هامون « زره » است . هامون اسمي است كه بعد ها به اين درياچه داده شده است . كلمان هوار در سال 1911 ميلادي آن را هامون دشت ناميده است (39). در جهان نامه از هامون اين طور ياد شده است : شهر سيستان را زرنج خوانند و به نزديكي شهر بحيره اي است كه او را زره خوانند و رود هيرمند در آن ريزد و چون آب او نهايت شود، نقصان گيرد و آب او خوش باشد (44). طبق مستندات موجود، اين درياچه در قديم الايام وسعت زيادي داشته است. در كتاب حدود عالم درازي آن 30 و پهناي آن 8 فرسنگ ذكر شده است . از لحاظ اعتقادي و بر اساس اسطوره هاي زرتشتي درياچه هامون مقدس بوده و ظهور منجي (سوشيانت) از اين درياچه اتفاق مي افتد.

منبع:سایت کویرها و بیابان های ایران


ارسال شده در تاریخ : شنبه 5 اسفند 1391برچسب:تالاب هامون,دریاچه هامون,کانس اویا,کیانسی,کانفسه, :: 9:33 :: توسط : مهدی بزی الری

در سیستان دریاچه و رودخانه ی فصلی هامون و ذخایر چاه نیمه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.حوزه هامون هیرمند، دارای وسعت 34273 کیلومتر مربع است كه 5/74% سطح حوزه آب ریز در سطح استان است.رودخانه هیرمند و چاه نیمه، منبع اصلی تامین آب دشت سیستان و در حقیقت شاهرگ حیاتی منطقه سیستان است كه از كوه های هندوكش و ارتفاعات بابایغما در چهل کیلومتری غرب کابل، در افغانستان، سرچشمه می گیرد و پس از طی مسافت 1050 کیلومتر، وارد خاك ایران می شود.این رودخانه در مرز جریات پیدا می كند و پس از انشعاب شاخه های شیردل و نیاتك از آن، وارد خاك افغانستان می شود، شاخه دیگر در ناحیه جنوب شرقی خاك سیستان پس از انشعاب از طریق سد كوهك در جهت شرقی غربی، مستقیماً وارد خاك این منطقه می گردد و در محل سد زهك دو شاخه اصلی، در همان جهت ادامه مسیر می دهد.سد سیستان و پل نهر آب بر این شاخه ]كه از طریق چاه نیمه تامین می شود.[ تعبیه شده است.این رودخانه، نهایتا در محل لورگ باغ وارد دریاچه هامون می گردد.
بانک صادرات سیستان و بلوچستان
كشور ايران به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و زمين شناختي فلات ايران از تعداد و تنوع بسيار بالاي اكوسيستم هاي تالابي برخوردار است به طوري كه از ۳۹ محيط تالابي تعريف نشده به جز يك مورد ، مابقي در ايران يافت مي شود . بالغ بر ۲۷۰ تالاب در كشور ما وجود دارد كه ۸۰ مورد آنها از وسعتي درخور توجه برخوردار هستند كه مي توانند در سطح بين المللي نيز مطرح باشند اما تنها ۲۲ تالاب كشور در سايت رامسر به عنوان مهمترين تالاب هاي بين المللي به ثبت رسيده است كه به رغم اهميت بالاي اين ۲۲ منطقه در سطح جهان و قرار گرفتن اكثر اين مناطق در فهرست مناطق چهارگانه و تحت الحفظ سازمان حفاظت محيط زيست، هيچيك از وضعيت مطلوبي برخوردار نيست . ۷ تالاب از سوي دبيرخانه كنوانسيون رامسر در فهرست مونتروي كنوانسيون به عنوان تالاب هاي در معرض تهديد و تخريب ثبت شده ، در حالي كه تعداد واقعي تالاب هاي در شرف نابودي كشور رقمي بيش از اين است .

منبع: سایت کویرها و بیابان های ایران



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : شنبه 5 اسفند 1391برچسب:تالاب هامون,دریاچه هامون,کانس اویا,کیانسی,کانفسه, :: 8:32 :: توسط : مهدی بزی الری

امروزه در سيستان بجز مادربزرگها كه عنوان « بي بي » را از آن خود مي سازند ، زنان سيّد و زنان خان و سردار و بزرگان و ريش سفيدان و شكسته بندهاي يك فاميل نيز ، اين عنوان را دارا مي شوند . بنابراين دادن عنوان « بي بي » به دختران و زنان و مادران بزرگوار سيستاني ، پيشينه اي بسيار كهن دارد .
در گويش سيستاني برخلاف ديگر جايهاي سرزمين اهوراييمان – ايران – به نوروز « بي بي نوروز» گفته مي شود . در حاليكه « عمونوروز » مُصطلح مي باشد . البته واژه ي «نوروز» كه در پهلوي « نوگ روز Nogrōz » و بعدها به شكل « نوك روز Nok-rōz »درآمد ، همانيست كه ابونواس ، شاعر نامور در وصف بهروز مجوسي سروده :

« به حق المهرجان و نوكروز وفرخ روزالبسال الكبيس »

وهمين شاعر در جايي ديگر گفته : «والنوكروز الكبار » ( = نوروز بزرگ )
عربي شده اي اين واژه ، نوروز و نيروز شد كه در ادبيات پارسي به جشن فروردين و جشن بهار و بهار جشن خوانده شد » . *
« نوروز » در سيستان ازنظر تلفّظ باتلفّظ پهلوي آن ، يكسان است و سيستانيان نيز همچون ديگر هم ميهنانشان، علاوه بر گراميداشت اين نام و اين جشن فرخنده ، مادران موعودهاي زرتشتي را كه با زايش اين فرزندان رهايي بخش دادو راستي را جايگزين بيداد و ستم و ناراستي مي كردند و روزي نو در زندگي جهان و جهانيان پي مي ريختند ، عنوان « بي بي نوروز » مي دادند – كسي كه به آبهاي پاك و مقدّس درياچه ي هامون ، تن مي سپرد تا آينده زرتشتي دربطني پاك بارور شده و براي رهايي آدميان راه گم كرده ، پديدار گردد–.

منبع: تالارگفتمان سیستانیان

سرحدي ، ابراهيم . 1388؛ ريشه يابي سد واژه سيستاني ، انتشارات سيمرغ خراسان



 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:بی بی نوروز ,نوروز در سیستان,سیستان,زابل, :: 9:57 :: توسط : مهدی بزی الری

« بي بي نوروز سيستان »
فاطمه مرادزاده / جام جم

[تصویر:  shabechelleh.jpg]


مردم سيستان و بلوچستان، آداب و رسوم خاصي براي استقبال از آيين بزرگ نوروز داشته اند كه هنوز هم برخي از آنها را بخوبي حفظ كرده اند، بخصوص سنت شب هاي قبل از عيد را. در آن شب ها زنان كارهاي ناتمام چون دوخت و دوز را انجام مي دادند و مردان منتظر فصل درو بودند؛ شب ها زود نمي خوابيدند و دور هم مي نشستند و ظروف تخمه، خرما، لندو (مخلوطي از خرماي بدون هسته و گندم برشته، كنجد يا كنجد و خرما) و گندم بريان، پر و خالي مي شد و صداي قليان در اتاق طنين انداز بود.

در اين منطقه، روز پيش از عيد را علفه مي گويند؛ شايد اين علفه همان عرفه باشد يا اين كه به دليل چسبانيدن دسته اي جو خوشه نداده بر سر در اتاق ها به اين نام معروف است. شب قبل از عيد مردان و زنان حنابندان دارند و صبح روز علفه مي شويند. روز علفه كمتر خانه اي است كه بوي كلوچه ندهد. در اين روز همه چيز بوي تازگي مي دهد و زمان جوان مي شود. روز علفه در سيستان روز گرامي داشتن بي بي نوروز است. به باور مردم اين منطقه، در اين روز بي بي به همه خانه ها سرك مي كشد تا ببيند براي استقبال از او چه كرده اند؟

وقتي در شب هاي عيد و روزهاي قبل از آن باران ببارد، حتي يك نم نم، مي گويند بي بي نوروز سرش را مي شويد. همچنين اين باران نشانه اي است از وضعيت مالي خوب، كمي اندوه و گرفتاري براي مردم، چون بي بي مردمش را بسيار دوست مي دارد. مردم سيستان سعي مي كنند صبح عيد به سياهي نظر نكنند و نگاه كردن به سبزه و صورت كودك خوشرو را مبارك با ميمنت مي دانند و معتقدند سبزه در اين روز نور چشم را زياد مي كند.

سفره عيد شكل مخصوص به خود را دارد. در شهر تقريبا همان هفت سين است، اما در روستا عبارت است از: قرآن، نان سال كه جزء جدا نشدني سفره عيد است، قتلمه، تجگي (سمنو)، يك آيينه كه روي آن يك تخم مرغ خام مي گذارند و كلوچه.

مـردم سيستان معتقد بودند كه در صبح روز عيد، بي بي نوروز به تمامي خانه ها سر زده و سفره را بازديد مي كند. نان سال نماد بركت و روزي صاحب خانه بود و كسي كه نان سال را بزرگ تر و بهتر در سفره داشت، به همان نسبت در طول سال بركت به خانه اش خواهد آمد.نان ديگري كه پختن آن در شب عيد مرسوم است و مردم سيستان در همه اوقات از آن استفاده مي كنند، قتلمه نام دارد. در گذشته مردم سيستان انواع قتلمه و سمنو را در روزهاي عيد با خود به زيارتگاه ها مي بردند و از آن هنگام ظهر به جاي ناهار استفاده مي كردند.

در سپيده دم تحويل سال نو؛ براساس يك سنت قديمي ايراني و سيستاني كليه ظروف سفالي كه در عرض يك سال از آنها بهره برداري شده است؛ از كاسه و كوزه شكسته مي شد و تكه پاره هاي آنها برپشت بام جاي مي گرفت يا آنها را بالاي بام مي بردند و همانجا مي شكستند. اين كار تقدس داشت و معتقد بودند اگر اين كار صورت نگيرد، ارواح پليد كه درون آنها جاي گرفته اند، خانواده و اعضاي آنها را ناخوش و زرد روي مي كنند.

منبع: تالار گفتمان سیستانیان- سایت آفتاب


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:بی بی نوروز ,نوروز در سیستان,سیستان,زابل, :: 9:50 :: توسط : مهدی بزی الری

ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیرخلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعد چغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیده‌ای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه کرد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد.

علی بن جولوغ نیز با تخلص فرخی در دربار صفاریان، چغانیان و غزنویان شعر می‌گفت. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان مسعود غزنوی روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود.

روایت شده‌است که فرخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و در نواختن بربط مهارت داشت. دیوان شعر فرخی شامل بیش از چند هزار بیت است که در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترکیب‌بند، و ترجیع‌بند سروده شده‌است.

از آن جا که بیشتر قصاید فرخی در دربار غزنویان سروده شده است؛ ستایشگری و وصف در آن بسیار زیاد است؛ هر چند در میان شعرهای فرخی اشعاری نیز هستند که نکات آموزنده اخلاقی را در بر دارند. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.

چند نمونه از اشعار فرخی سیستانی در ادامه مطلب

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:فرخی سیستانی,شعرای سیستان,مشاهیر سیستان,زابل, :: 9:27 :: توسط : مهدی بزی الری

محمّد بن وصيف سجستانى

بنابر اتفاق نظر اكثر مورخين و ثبت و تاييد تاريخ كهن ادب ايران، اولين شعر مكتوب فارسى را محمّد بن وصيف سجستانى در نيمه اوّل قرن سوم هجرى قمرى سرود. آن‏گاه كه يعقوب ليث صفارى امير و كشور گشاى بزرگ ايران با در دست داشتن فرمان حكومت سيستان، كابل، كرمان، خراسان، پيروزمندانه به زرنج ـ پايتخت سيستان ـ بازگشت، شعرا بر طبق رسم، او را فراوان شعر گفتند و در آن روزگار چون نامه پارسى كس ننوشته بود، وى را به زبان عربى ستايش مى‏كردند، يعقوب بر آشفت و گفت: چرا سخنى بايد گفت كه من ندانم، بنابراين محمّد بن وصيف سجستانى كه دبير رسايل او بود و ادب نيكو مى‏دانست اوّل شعر فارسى در عجم را با اين مطلع سرود:

اى اميرى كه اميران جهان خاصّه و عام         بنده و چاكر ومولاى و سگ بند و غلام

و براى اولين بار سرايش شعر فارسى را به رسميت بخشيد و از اين رو از آن زمان تاكنون به عنوان پايه‏گذار شعر فارسى درى شناخته شده است. حال اگر بپذيريم كه سرايش شعر پارسى بوسيله وصيف سجستانى سبب شد تا زمينه گسترش ادب فارسى فراهم آيد بايد پذيرفت كه اوّلين شاعر سجستانى سهم بزرگى را در ادبيات به خود اختصاص داده است. الهام‏گيرى شاعر از آيات، روايات و احاديث قرآنى مشهور است:

بخواندى تو اميرا به يقين               با قليل الفئه كت داد در آن لشكر كام


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:محمد بن وصیف سیستانی,شعرای سیستان,مشاهیر سیستان,زابل, :: 9:24 :: توسط : مهدی بزی الری

احولى سيستانى

وى سيستانى بوده، مهاجرت او را به هند در سال 1024 روايت نموده‏اند، ملا عبدالنبى فخر الزمانى قزوينى مؤلف (تذكره ميخانه‏ها) كه به سال 1026 هجرى در شهر دلپذير كشمير احولى را در سن پنجاه سالگى ديدار كرده است در ذيل ذكر نامش مى‏نويسد: (مولد اين مداح خاندان مصطفى(ص) و ماوى اين ستاينده دودمان آل عبا از ولايت نيمروز است و در آن ديار به سن رشد و تميز رسيده است).

استاد احمد گلچين معانى در كتاب (كاروان هند) احولى را تخلص شاعر مى‏شناسد و مى‏گويد احولى سيستانى بعداً به بسمل تغيير تخلّص داد.

اديب و سخن شناس است، پدرش نيز شعر مى‏سرود. او حدى ديوانش را تا سال 1024 بالغ بر پنج هزار بيت مى‏شمارد او در سال 1031 هجرى به سيستان بازگشته امّا در مورد سال وفات او در هيچ يك از تذكره‏ها سخن نرفته است. از اشعار

اين شاعر خوش قريحه است.

ساقى بده آن باده كه غارتگر هوشست    چون عشق كليد در دلهاى خموشت

آن آتش گلفام كه در چشم صراحى    چون خون به دل اهل محبت همه جوشست

يا:

به صورت هر كه دلشاد است محزونست در معنى    لب هر گل كه مى‏خندد دلش خونست در معنى

نگويم بى‏وفا گل را كه مى‏رنجد دل بلبل             شكست حسن ليلى، خبث مجنونست در معنى


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:احوالی سیستانی,شعرای سیستان,سیستان,زابل, :: 9:23 :: توسط : مهدی بزی الری

عکس ها واسه خودمه کسی خواست استفاده کنه منبع فراموش نشه


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:عکس سیستان,زابل, :: 9:6 :: توسط : مهدی بزی الری

نویسنده : خدیجه ططری
کارشناس ارشد علوم ارتباطات واحد تهران مرکزی

بن مایه نوشتار : باشگاه شاهنامه پژوهان ایران
مقدمه :
رستم در ادبیات حماسی ما و در باورهای فکری همه ی اقوام ایرانی نامی آشنا و دوست داشتن پارسی زبانان که ایرانی و غیرایرانی ، با ادبیات کهن پارسی پیوند فکری دارند ، این شخصیت برجسته و نیمه داستانی را همچون بسیاری از چهره های سرشناس تاریخی می ستایند و می پندارند که رستم به عنوان یک  قهرمان فرا مردمی (ملی) شکست ناپذیر ، در زمانهای کهن دور وجود خارجی داشته و در کنار این مردم می زیسته است . این همه ، نام «آفریدگار رستم» فردوسی را به یاد می آورد و هنرنمایی او را در شخصیت پردازی و خلق هنری این یکتا آفریده ی داستانی نشان می دهد .
در دنیای شاهنامه ، همه ی پهلوانان ایرانی از شهرت و معروفیت ویژه ای (خاصی) بر خوردارند ، با وجود این ، هیچ یک در حد و اندازه ی رستم نیستند و همچون او محوریت حوادث و اتفاقهای عجیب و به یادماندنی را ندارند ، سام ، زال ، سهراب ، سیاوش ، کیخسرو ، گیو ، گودرز ، بهرام ، اسفندیار ، بیژن ، توس ، فریبرز ، فرامرز ، بهمن و بسیاری دیگر ، همگی در شمار انسانهای برجسته و سرشناس شاهنامه اند که شرح دلاوریها و نمود شجاعتهایشان را میتوان در لابه لای داستانها باز جست . اما رستم کسی دیگر است : پهلوانی یگانه با روحیاتی متفاوت و برخوردار از صفات و خصال اخلاقی یک قهرمان فرا مردمی (ملی) که او را به یک ابر پهلوان مبدل ساخته است . وقایع و اتفاقهایی که در شاهنامه پیرامون شخصیت رستم شکل گرفته بسیار است و البته همراه با حوادثی شگفت با فراز و فرودهایی بسیار و گاه بر خوردار از سرنوشتی دردناک و غمناک که ممکن است برای خواننده شگفت انگیز و ناباورانه باشد .

منبع:http://mehremihan.ir/shahnameh/101-pajoohesh/1931-ertebat-rostam.html




 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:رستم,ارتباطات رستم در شاهنامه, شاهنامه,سیستان,زابل, :: 9:2 :: توسط : مهدی بزی الری

قالی سیستان نوع تاریخی یا کهن، که تا آغاز قرن چهاردهم. هجری (بیستم میلادی) بافته شده است.

قالی اصیل و کهن سیستان دارای نقشه مشخصی نیست و این البته در قالی ایرانی ظاهراً چیز بعیدی است. قالی ایرانی اگرچه نقشه های معینی دارد بسیار متنوع است. نقش هایی است که صرفاً در متن دیده می شود و آنها را هرگز نمی توان در حاشیه دید مثل لچک، ترنج و … قالی کهن سیستان برخلاف این است. متن این قالی با همان نقوشی پر شده است که عیناً در حاشیه است.

در فرش پازیریک تفاوتی بین نقشهای متن و حاشیه نیست. گلهای درون متن همه تکرار یک نقش هستند که ممکن است عیناً در حاشیه نیز قرار گیرد. نقشهای حاشیه نیز تکراری هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان بعید نیست و اینجاست که می توان گفت تنها یادگار اصیل فرش پازیریک را می توان در بافته های قدیم سیستان یافت.

قالی سیستانی کهن دارای مشخصه های عمومی زیر است:

تار و پود: صرفاً پشم، تار، پشم سفید و کمتر قهوه ای و شتری، پودپشم رنگ شده گاه خودرنگ (قهوه ای، شتری، خاکستری و حنایی).

گره: سکایی (ترکی یا متقارن)

نوع رنگ: گیاهی و تقریباً پیرو الگوی عمومی رنگهای گیاهی ایران.

نقشه که بر دو دسته است:

دسته اول: نقشه های سنتی شامل: خشتی، دو خشته، سه خشته، خشته خشته (ترنج ترنج)،کجاوه ای، گلدانی، درختی.

دسته دوم: نقشه هایی که رواج آنها در دوره ای میانه نشان از سابقه آنها دارد مانند جنگلی، گل قندانی، چپات اشتر، مددخانی، قاب قابی.

منبع: سایت گلستان نو



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:قالی سیستانی,سیستان,زابل, :: 8:19 :: توسط : مهدی بزی الری

زاهدان - خبرگزاری مهر: مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان گفت: شال بافی سیستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

حسنعلی شهرکی در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: پیشینه پارچه بافی در تمدن بشر به هزاره های قبل از میلاد بر می گردد به گونه ای که در بافته های شهر سوخته با پیدا شدن تعداد قابل توجهی ابزار گوناگون بافندگی و ریسندگی چوبی، گلی، سفالی و فلزی که نشانگر وجود صنعت بافندگی در آن دوران بوده است و نیز نمونه های اعجاب انگیزی از پارچه یافت شده، این امر به وضوح دیده می شود.

وی گفت: در مسیر هنر پارچه بافی آنچه از هزاره های قبل از میلاد تاکنون مشخص و مشهور است، خودکفایی مردم سیستان در تولید مواد اولیه صنایع مختلف به خصوص پارچه بافی بوده آنچنان که تا همین سده اخیر تمام مراحل تهیه و تولید آن از مرحله کاشت و برداشت پنبه و یا تهیه پشم و موی دام تا ریسندگی و آماده سازی آن ها همه با ابزار سنتی و ویژه توسط خود مردم و خانواده ها انجام می گرفته است.

وی افزود: در زمان عمر و لیث صفاری برای سال ها پارچه ای که مخصوص خانه کعبه بافته می شده در سیستان تهیه می شده است.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان بیان داشت: نکته دیگر، نزدیکی بافته های اخیر به بافته های یافت شده در شهر سوخته است.

وی گفت: بی گمان شاخص ترین برجستگی این صنعت در مقابل نمونه های مشابه آن، قدمت پنج هزارو200 ساله آن می باشد، به گونه این که بافته های شهر سوخته در طرح و تکنیک به صورتی غیر منتظره با پارچه های امروزی تشابه دارد.

وی افزود: اقلام تولیدی پارچه بافی سنتی سیستان شامل لنگ (دستمال)، سریک (باربند)، پتو، شال گردن و ... می باشد.


ارسال شده در تاریخ : شنبه 28 بهمن 1391برچسب:پارچه بافی در سیستان, سیستان زابل, :: 10:29 :: توسط : مهدی بزی الری

محقق تاريخ اسلام دکتر محمدحسين رجبي دواني معاون پژوهشي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين(ع)

سال ۳۱ هجري سيستان توسط مسلمانان فتح شد و پس از مقاومت هايي فرماندهان خليفه سوم احساس کردند با زور نمي توان با اين مردم برخورد کرد و از سوي ديگر مردم سيستان نيز متوجه حقيقت اسلام شدند و با ميل اسلام را پذيرفتند و فتح سيستان خيلي با زور و جبر همراه نبود، بلکه با ميل و رغبت مردم انجام شد. براين اساس مردم سيستان برخلاف ساير نقاط ايران که مدت ها پس از حاکميت سياسي مسلمانان اسلام را پذيرفتند، به سرعت به دين اسلام گرويدند.

دکتر محمدحسين رجبي دواني معاون پژوهشي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين(ع) در گفت وگو با خراسان با بيان اين مطلب افزود: مردم سيستان گرچه فاصله اي طولاني با مرکز و دارالحکومه اسلام داشتند از ديرباز عشق و علاقه به اهل بيت پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) را سرلوحه امور خود قرار داده بودند.از اين رو گرچه سيستان با مرکز عالم اسلام چه زماني که اين مرکزيت در مدينه قرار داشت، چه زماني که در عراق بود و بعدها هم که در زمان حاکميت معاويه به شام منتقل شد، فاصله داشت، در برابر حوادث عالم اسلام حساس بودند تا حقيقت اسلام را که در اهل بيت عصمت و طهارت(ع) جلوه گر بود، به درستي بشناسند و به آن اعتقاد داشته باشند.

مقاومت مردم در مقابل فرمان معاويه براي سب علي(ع)

اين استاد دانشگاه با اشاره به نمونه اي در اين باره ادامه داد، زماني که معاويه پس از صلح با امام حسن مجتبي(ع) بر عالم اسلام مسلط شد، برخلاف شرايط صلح دست به يکي از زشت ترين کارها زد و آن اعلام رسمي سب و لعن حضرت علي(ع) در سراسر ممالک اسلامي بود، ولي مردم سيستان در برابر چنين فرماني مقاومت کردند و حاضر به اجراي آن نشدند.دکتر رجبي دواني در توضيح ماجراي اين مقاومت مردمي ادامه داد: معاويه به فرمانروايان خود در عالم اسلام حکم کرده بود در منابر و خطبه ها پس از حمد و سپاس خداوند، درود بر پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) و درود بر خليفه (خودش)، وجود مقدس اميرالمومنين علي(ع) را سب و لعن کنند. ولي با وجود اين فرمان مردم غيور و ولايي سيستان در برابر اين دستور ايستادند و حاضر نشدند به دستور او گردن نهند.



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:دالولایه سیستان,مختار ,قیام مردم سیستان,سیستان,زابل, :: 8:20 :: توسط : مهدی بزی الری

مقاله زیر از زبان محمد تهامی نژاد تهیه کننده و کارگردان فیلم های مربوط به بازی ها و ورزش های محلی در سیستان وبلوچستان ( از جمله کودی کودی ، خسو خسو ،کشتی کچ گردان ، توتن رانی در سیستان و شتر سواری در خاش و خر ارابه رانی در چابهار) می باشد:
در اواسط دهه شصت که با این بازی محلی آشنا شدم هنوز به عرصه بازی های آسیایی وارد نشده بود . بنا به اطلاع سایتword IQ فدراسیون کبدی هندوستان در سال 1950 تأسیس شد و کبدی ، اولین بار در سال 1990 به بازی های آسیایی چین راه یافت .
در اواسط دهه شصت حسن بشکوفه طرح 54 فیلم گزارشی یا مستند از ورزش های بومی – محلی را در شبکه روستا به تصویب رساند و فیلم های مربوط به بازی ها و ورزش های محلی در سیستان وبلوچستان ( از جمله کودی کودی ، خسو خسو ،کشتی کچ گردان ، توتن رانی در سیستان و شتر سواری در خاش و خر ارابه رانی در چابهار) را من ساختم.
ادم هست کودی کودی در یکی از روستاهای شرق سیستان ( بخش میانکنگی یا روستای بنجار ) اجرا شد . دو گروه با لباس های غالبأ محلی در زمینی خاکی که با گچ به دو بخش تقسیم شده بود برابر هم قرار گرفتند . یک طرف مدافع و طرف دیگر مهاجم بود . یار مهاجم می بایست کودی کودی گویان به زمین حریف حمله می کرد تا بادست یک یا چند نفر را بزند و تا از نفس نیفتاده بر گردد . طرف مقابل نیز می کوشید او را بگیرد یا از دستش خود را کنار بکشد . در میان هیجان تماشاچیان که دور تادور نشسته یا ایستاده بودند و با مراقبت دو نفر" اوسا " یا داور که از دوطرف انتخاب می شد بازی تا سوختن یاران یک طرف ادامه می یافت . در آخر بازی هم بازندگان به برنده ها کولی دادند و جوایز جنسی مسابقه توزیع شد .
بازی های رسمی در زمینی خطکشی شده ، درون سالن و به مدت چهل دقیقه و در دو نیمه بیست دقیقه ای برگزار می شود .در اجرای محلی اش نیز سوختن تعیین کننده ی زمان و مدت بازی است.
از دوستان سیستانی معنا و نگارش وتلفظ صحیح کودی کودی را پرسیدم ؟ به من گفتند : نمی توانم بگویم معنای درست این لغت را می دانم . اگر آنطور که در زابل گفته می شود " کودی" باشد ، معنایش این است که " چه کسی پیدا می کند ؟" کی پیدا می کند ؟ . اما اگر" کبدی" با شد به معنای که بود ؟ است.
رئیس الذاکرین گفتند که روستائیان زابلی وقتی شب از مزرعه باز می گشتند این بازی را می کردند تا هم سرگرم شوند هم آمادگی بدنی بدست بیاورند . در این بازی لفظ کوادی یا کادی کادی را بدون نفس تکرار می کردند معنایش هم این است که کجا هستی که بزنمت . کجا هستی ؟کدام طرف هستی؟"
ودر بارۀ تلفظ کلمه ، برایم گفت :
نه کودی کودی است نه کبدی کبدی بلکه کودّی ( با تشدید روی دال ) است .البته برای عوام ، تبدیل "واو " به "ب" چیز عادی ای است . اصل کلمه کودّی است .
کودّی، جزو مجموعه بازی هایی است که شب هنگام اجرا می شد. اساسأ در سیستان بیشتر بازی ها شب هنگام اجرا می شده چون قدرت و کیفیت دشمن یابی در شب را تقویت می کرد وفلسفه دومش این بود که روز مشغله کار وجود داشت . البته تمام بازی ها در روز هم اجرا می شد.
آقای رئیس الذاکرین در مورد معنای واژه کودّی کودّی با توجه به این که در شب اجرا می شده ، گفتند :
از نظر معنا هم انگار این است که " کدام حدود هستی؟ کجایی؟"

منبع: سایت کانون جهانی نخبگان سیستان


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:کودی,کبدی,سیستان,زابل, :: 11:18 :: توسط : مهدی بزی الری
درباره وبلاگ
به نام ایزد دانا و توانا باسلام و درود فراوان این وبلاگ در نظر دارد سیستان باستانی را با تاریخی سراسر افتخار و حماسه در حد توان حداقل به فرزندان این سرزمین بیشتر معرفی کند تا همان گونه که این سرزمین به فرزندان برومندش مباهات میکند مردمش نیز به سرزمین مادریشان افتخار کنند. باشد که موجبات رضایت ایزد را فراهم کنیم.
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دستان سیستان و آدرس dastansistan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.